سفارش تبلیغ
صبا ویژن
shab

من تو رو دوست دارم اندازه دنیا
نمیتونم که بمونم بی تو اینجا
شبا وقتی میمونم خسته و تنها
تا بیای میشمرم ثانیه ها را
تو همونی . سهم من از عاشقی و آشنایی
اگه دوری اگه نزدیک . با دل من همصدایی
غمگین و تنها بودم وقتی تو پیدا شدی . گل باغم شدی
واسه تشنگیها . یه بهانه تا من بمونم اینجا
غمگین و تنها بودم وقتی تو پیدا شدی . گل باغم شدی
واسه تشنگیها . یه بهانه تا من بمونم اینجا
من میخوام پنجره ها رو به خورشید وا بشه
شب دلتنگی از این خونه بره . تو بمونی
من میخوام روزای بد . روز آفتابی بشه
شب خاکستری . مهتابی بشه . تو بمونی
تو بمونی . تو که دستات داره بوی مهربونی
غمگین و تنها بودم وقتی تو پیدا شدی . گل باغم شدی
واسه تشنگیها . یه بهانه تا من بمونم اینجا
غمگین و تنها بودم وقتی تو پیدا شدی . گل باغم شدی
واسه تشنگیها . یه بهانه تا من بمونم اینجا
من میخوام پنجره ها رو به خورشید وا بشه
شب دلتنگی از این خونه بره . تو بمونی
من میخوام روزای بد . روز آفتابی بشه
شب خاکستری . مهتابی بشه . تو بمونی
تو بمونی . تو که دستات داره بوی مهربونی
غمگین و تنها بودم وقتی تو پیدا شدی . گل باغم شدی
واسه تشنگیها . یه بهانه تا من بمونم اینجا
غمگین و تنها بودم وقتی تو پیدا شدی . گل باغم شدی
واسه تشنگیها . یه بهانه تا من بمونم اینجا

هزار تا رگ دارم و هزار تا رفیق ... اما تو شاه رگی و تک رفیق

 



وقتی که دیگر رفت...
من به انتظار امدنش نشستم...
وقتی که دیگر نمی توانست مرا دوست بدارد...
من او را دوست داشتم...
وقتی که او تمام کرد...
من شروع کردم...
وقتی که او تمام شد...
من اغاز شدم...
و چه سخت است تنها متولد شدن...
مثل تنها زندگی کردن است... مثل تنها مردن...

هزار تا رگ دارم و هزار تا رفیق ... اما تو شاه رگی و تک رفیق

 


نوشته شده در یکشنبه 88/11/11ساعت 8:53 صبح توسط manika نظرات ( ) | |

مرو ای دوست مرو ای دوست
مرو از دست من ای یار که منم زنده به بوی تو
به گل روی تو
مروای دوست مرو ای دوست
بنشین با من و دل بنشین تا برسم مگر
به شب موی تو
تو نباشی چه امیدی به دل خسته من
تو که خامو شی بی تو به شام وسحر چه کنم
با غم تو

مروای دوست مرو ای دوست
مرو از دست من ای یار که منم زنده به بوی تو
به گل روی تو
بنشین تا بنشانی نفسی آتش دل
بنشین تا برسم مگر به شب موی تو
تو نباشی چه امیدی به دل خسته من
تو که خامو شی بی تو به شام وسحر چه کنم
با غم تو
چه کنم با دل تنها که نشد باور من
تو و ویرانی خاموشی کوهم اگر اگر چه کنم با غم تو

چه کنم با دل تنها چه کنم با غم دل
چه کنم با این درد دل من ای دل من
چه کنم با دل تنها چه کنم با غم دل
چه کنم با این درد دل من ای دل م
چه کنم با دل تنها چه کنم با غم دل
چه کنم با این درد دل من ای دل من
چه کنم با دل تنها چه کنم با غم دل
چه کنم با این درد دل من ای دل م
چه کنم.......
هزار تا رگ دارم و هزار تا رفیق ... اما تو شاه رگی و تک رفیق

نوشته شده در یکشنبه 88/11/11ساعت 8:41 صبح توسط manika نظرات ( ) | |


عزیزم ....

نمیدانم چه بنویسم چرا که میخواهم بهترین کلامها را نثارت کنم اما واضح میگویم احساس واقعی من در کلام نمیگنجد


پس ساده می گویم :


 ای بهترینم دوستت دارم...

 

من تموم زندگیمو پای عشق تو گذاشتم


 

خرج احساس تو کردم هر چی داشتم و نداشتم


 

واسه آبی نگاهت دلمو زدم به دریا


 

سیب ممنوعه رو چیدم مثل آدم واسه حوا


 

بین خطهای رو دستت خط زندگیمو دیدم


 

روی بوم کهنه ی دل طرح چشماتو کشیدم


 

 


 

.............


نوشته شده در یکشنبه 88/11/11ساعت 8:39 صبح توسط manika نظرات ( ) | |

دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌
دوستت‌دار
م‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌د
وستت‌دارم‌
دوستت‌د
ارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوس
تت‌دارم‌
دوست
ت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌
دارم‌
دوست
ت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دا
رم‌
دو
ستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دا
رم‌
دو
ستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دا
رم‌
دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دا
رم‌
دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دا
رم‌
دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دا
رم‌
دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دا
رم‌
دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دا
رم‌
دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دا
رم‌
دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دا
رم‌
دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دا
رم‌
دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دا
رم‌
دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دا
رم‌
دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دا
رم‌
دوست
ت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دا
رم‌
دوست
ت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌
دارم‌
دوست
ت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌
دارم‌
دوستت‌د
ارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوس
تت‌دارم‌
دوستت‌دار
م‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوس
تت‌دارم‌
دوستت‌دار
م‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌د
وستت‌دارم‌
دوستت‌دارم‌د
وستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دار
م‌دوستت‌دارم‌
دوستت‌دارم‌دوس
تت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌د
ارم‌دوستت‌دارم‌
دوستت‌دارم‌دوستت‌
دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوست
ت‌دارم‌دوستت‌دارم‌
دوستت‌دارم‌دوستت‌دا
رم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دو
ستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌
دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دو
ستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌
دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌
دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوست
ت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌
دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌
دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌د
ارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوس
تت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌
دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌د
وستت‌دارم‌دوستت‌دار
م‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌

نوشته شده در شنبه 88/11/10ساعت 11:55 صبح توسط manika نظرات ( ) | |

  دستانم تشنه ی دستان توست

                         شانه هایت تکیه گاه خستگی هایم

                               با تو می مانم بی آنکه دغدغه های فردا داشته باشم

                                     زیرا می دانم فردا بیش از امروز دوستت خواهم داشت

 

 

 


 

 عاشقانه                                                                                             

 

یادت در ذهـــــــنم و عشقت در قلبم                                         

                                 و عطر مهربانیت در تمام وجودم هست

عزیزم محبت را در پـــاکی نگاهت                                             

                                           و صــــــــداقت را در وجود مهربانت معنی کردم

 و بدان زیباترین لحظه هایم                                                     

                                             در کــــنار تو بودن است  .......                       

 ????????

 

 

زندگی بی عشـــــــق...                                                                        

 

زندگی بی عشق همچون دریای بی حاصل است

 

                     حاصل هستی همین عشق است و باقی باطل است

 

                   زندگی بی عشق سراپایش نمی ارزد به مفت

 

                               آن که عمرش را فدای عشق سازد عاشق است.

 

 

نبودنت بهترین بهانه است برای اشک ریختن ...

ولی کاش بودی تا اشکهایم از شوق دیدارت سرازیر میشد ...

کاش بودی و دستهای مهربانت مرهم همه دلتنگیها و نبودنهایت میشد ...

کاش بودی تا سر به روی شانه های مهربانت می گذاشتم

و دردهایم را به گوش تو میرساندم... بدون تو عاشقی برایم عذاب است

میدانم که نمیدانی بعد از تو دیگر قلبی برای عاشق شدن ندارم...

کاش میدانستی که چقدر دوستت دارم و بیش از عشق بر تو عاشقم...

میدانی که اگر از کنارم بروی لحظه های زندگی برایم پر از درد و عذاب میشود

 میدانم که نمیدانی بدون تو دیگربهانه ای نیست برای ادامه ی زندگی جزانتظار آمدنت ...

انتـــــــــــــــــــــــــــــظار ...

شش حرف و چهار نقطه ! کلمه کوتاهیه . اما معنیش رو شاید سالها طول بکشه تا بفهمی !

تو این کلمه کوچیک ده ها کلمه وجود داره که تجربه کردن هر کدومش دل شیر می خواد!

تنهایی ، چشم براه بودن ، غم ؛غصه ، نا امیدی ، شکنجه رو حی ،دلتنگی ، صبوری ، اشک بیصدا ؛

هق هق شبونه ؛ افسردگی ، پشیمونی، بی خبری و دلواپسی و .... !

 برای هر کدوم از این کلمات چند حرفی که خیلی راحت به زبون میاد

و خیلی راحت روی کاغذ نوشته میشه باید زجر و سختی هایی رو تحمل کرد

 تا معانی شون رو فهمید و درست درک شون کرد !!!

 

بهاربیست بهترین خدمات وبلاگ نویسان نسل جوان            www.bahar20.sub.ir

تمام زندگیم را دلتنگی پر کرده است...

دلتنگی از کسی که دوستش داشتم و عمیق ترین درد ها و رنجهای عالم را در رگهایم جاری کرد !

درد هایی که کابوس شبها و حقیقت روزهایم شد? دوری از تو حسرتی عمیق به قلبم آویخت و پوست تن کودک عشقم را با تاولهای دردناک داغ ستم پوشاند

 دلتنگی برای کسی که فرصت اندکی برای خواستنش ? برای داشتنش داشتم.    

دلتنگی از مرزهایی که دورم کشیدند و مرا وادار کردند به دست خویش از کسانی که دوستشان دارم کنده شوم .

در انسوی مرزها دوست داشتن گناه است ? حق من نیست ? به اتش گناهی که عشق در آن سهمی داشت مرا بسوزانند .

رنجی انچنان زندگی مرا پر کرده است? آنچنان دستهای مرا از پشت بسته است? آنچنان قدمهای مرا زنجیر کرده است که نفسهایم نیز از میان زنجیر ها به درد عبور می کنند . . . 

دوست داشتن تو چنان تاوان سنگینی داشت که برای همه عمر باید آنرا بپردازم ... و من این تاوان سنگین را با جان و دل پذیرا شدم .            

همه عمر ? داغ تو بر پیشانی و دلم نشسته است و مرا می سوزاند .   

تو نمایش زندگی مرا چنان در هم پیچیدی که هرگز از آن بیرون نیایم. . . آنقدر دلتنگ دوریش هستم .. آنقدر دلتنگ سرنوشت خویشم .. آنقدر دل آزرده عشق تو هستم که همه هستیم را خوره بی کسی و تنهایی می جود . . . 

 به او نگاه می کنم ? به او که چون بهشت بر من می پیچد و پروازم می دهد .  

به او که لبهایش از اندوه من می لرزند .       

به او که دستهای نیرومندش ?عشقی که سالها پیش اجازه اش را از من گرفتند جرعه جرعه به من می نوشاند . . . . .        

به او که چشمهایش در عمق سیاهی می خندید و دنیایم را ستاره باران می کرد.     

به او که باورش کردم و دل به او باختم

به او که دلم می خواهد در آغوشش چشمهایم را بر هم بگذارم و هرگز ? هرگز ?هرگز به روی دنیا بازشان نکنم .          

 به او که تکه ای از قلب مرا با خود خواهد برد       

به او که مرزهای سرنوشت ? سالها پیش دوریش را از من رقم زده است. سراسر زندگیم را اندوهی پر کرده است که روزها و ماهها از این سال به سال دیگر آنها را با خود می کشم و میدانم که زمان ? شاید زمان ? داغ مرا بهبود بخشد ولی هرگز فراموش نخواهم کرد که از پشت این دیوار شیشه ای نگاهش چگونه عمق وجودم را لرزاند . 

    

لبهایش لرزش لبهایم را نوشید و دستانش ترس تنم را چید و نفسهایش برگهای رنگین خزان را به باران عاشقانه بهار سپرد .


نوشته شده در شنبه 88/11/10ساعت 11:55 صبح توسط manika نظرات ( ) | |

هرچی میخوام برات بگم قصه دل واپسیه

هرچی نثارت بکنم یه آسمون بی کسیه

قصه تو                        قصه من                       قصه عاشق بودنه

حرفای ما هر کلمه ش از عاشقی سرودنه

نمیدونم یادت میاد روزایی که غصه نبود              حیف که همیشه این روزا خاطره میشه خیلی زود

یادش بخیر زمانیکه شعرای من مال تو بود           دست من از تو مینوشت قلب من از تو می سرود

اما دیگه فاصله ها چیزی برامون جا نذاشت          انگار نمیشه دور بود و پیش کسی دل جا گذاشت

شاید اینم یه قصه بود که قهرماناش ما بودیم              ما که به غیر از دل خوش دنبال چیزی نبودیم

حالا دیگه تو فال ما نشونه عاشقی نیست 

 دیگه نمیشه گفت که عشق چیزی همیشه موندنیست 

 


نوشته شده در شنبه 88/11/10ساعت 11:53 صبح توسط manika نظرات ( ) | |

 خدا وصیت منو گوش بده ناممو بخون

                           
شاید دیگه من نباشم مواظب عشقم بمون


می سپرمش بهت میرم تمام تار و پود مو


یه وقت نیاد برنجونیش کسل کنی وجودمو


خدا یه وقت کسی نیاد بدزده قلب ساده شو


کسی نیاد تو زندگیش بشینه زیر سایه شو


بهش بگه دوسش داره خیلی بد زمونه مون


خدا سپردمش بهت مواظب عشقم بمون


خدا شاید این عشقی که من میگمو تو نشناسی


نزدیکترین کسَم اونه خیلی دوسش دارم راستی


یادم نره بهت بگم عزیزترین من اونه


خودم مهم نیست اما اون نذاری تنها بمونه

 

 


نوشته شده در شنبه 88/11/10ساعت 11:48 صبح توسط manika نظرات ( ) | |

 

زمانی عاشقی ومیتونی ادعا کنی عشقت واقعیه که رهاش کنی...در قفس رو باز کنی و بذاری پرنده ی قشنگت پرواز کنه...آزاد،آزاد...بذار اونقدر بره که تو انتهای آسمون ببینیش...مطمئن باش اگه دلش عاشق باشه وبرگشتنی باشه، برمیگرده ...اما اگه بر نگشت...بسپرش دست خدا...بذار اونقدر پرواز کنه تا به اون جایی که میخواد برسه. به همون جایی که دل کوچیکش شاد باشه واحساس سعادت کنه و تو رو تو رویات خوشحال کنه...

 


نوشته شده در شنبه 88/11/10ساعت 11:47 صبح توسط manika نظرات ( ) | |

سلام.نمیدونم چه طور شروع کنم!!!نمیدونم از کجا شروع کنم!!!فقط میخوام بگم ازت خیلی ممنونم و همچنین خیلی شرمنده.شرمندگی به این خاطر که من سعی نکردم که بشناسمت ولی الان که داره خیلی چیزا برام روشن میشه احساس پوچی میکنم.حالا که داره حقایق وجودت برام نمایان میشه نمیدونم چه طور باید ازت معذرت خواهی و تشکر کنم.فقط میخوام بگم ای عزیزترینم منو ببخش.منو ببخش به این خاطر که نشناخته راجع بهت قضاوت کردم.عزیز دلم ترانه ی زندگیم ستاره ی آسمونم منو ببخش منو ببخش منو ببخش.....................

خواب تلخ

مرغ مهتاب می خواند
ابری در اتاقم میگرید
گلهای چشم پشیمانی می شکفد

درتابوت پنجره ام پیکر مشرق می لولد

مغرب جان می کند

می میرد

گیاه نارنجی خورشید
در مرداب اتاقم می روید کم کم

بیدارم

نپنداریم درخواب

سایه شاخه ای بشکسته

آهسته خوابم کرد

کنون دارم می شنوم

آهنگ مرغ مهتاب

و گلهای چشم پشیمانی را پر پر می کنم

                 


نوشته شده در شنبه 88/11/10ساعت 11:44 صبح توسط manika نظرات ( ) | |

باور کن دوست دارم تنها بهونه واسه بودنم برگرد ای امید زندگی که بی تو دنیا برام جهنمه .

به خدا کاری نکردم که رنجیدی زمن ، تنها گذاشتی منو با خاطرات .

هنوزم به یاد تو شبم و روز میکنم به این امید که ببینم چشای قشنگت و تو خوابم .

هنوزم باورم نمیشه تو کنار من نباشی .

هنوزم گرمی دستات تو دستامه ، نگاه مهربونت تو چشامه

کاش می اومدی و می گفتی همه چی خواب و خیاله تو هستی کنارم و منم همیشه کنارت

ای عزیز پر کشیده ام برگرد که بی تو زندگی برام محاله .

 


نوشته شده در شنبه 88/11/10ساعت 11:41 صبح توسط manika نظرات ( ) | |

<      1   2   3   4   5   >>   >

قالب وبلاگ : قالب وبلاگ

انواع کد های جدید جاوا تغییر شکل موس